فیلم به زندگی پسر نوجوانی می پردازد که در خیابان های تهران دستفروشی می کند و گاهی هم سری به قمارخانه ای می زند که بین او و دختر کوچک آبدارچی ، نگاه های معصوم و کودکانه ای رد و بدل می شود. در همان دقیق ابتدایی به مینیمال ترین شکل ممکن معرفی شخصیت ها صورت می گیرد و در ادامه باید منتظر نقاط کشمکش باشیم که آن هم استادانه صورت گرفته: صاحب قمار خانه مرتب می بازد و تمام پولهایش و حتی سند قمارخانه را باخته و در نهایت فرد مقابل که نگاه جنسی به دختر کوچک دارد! می گوید در ازای برد در مسابقه آخر ، دختر را یک ماه به او بدهد که سواستفاده های خودش را بکند.
دیدگاهی ثبت نشده!!!